فراموشی مصلحتی

آنچه گذشت را موقتا فراموش می کنیم!اما حواسمان به حال و آینده هست...بیش از پیش

فراموشی مصلحتی

آنچه گذشت را موقتا فراموش می کنیم!اما حواسمان به حال و آینده هست...بیش از پیش

شاید اقدامی است جوگیرانه!
پست اول شما را در شناخت این وبلاگ کمک خواهد کرد
انشاالله شهدا یاریمان کنند
بسم الله...

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۰
خرداد

دیشب خیلی داغون بودم.دلم برای سعیدم تنگ شده بود...خیلی.....از طرفی تا جمعه نمیتونستم ببینمش!اون پنج شنبه میومد تهران و من باید با دانشگاه میرفتم قم به خاطر برنامه ی احیا مسجد جمکران.از بچه ها هیچکس نبود و من باید همراه گروه  میرفتم.خلاصه که خیلی بی قرار بودم.نه میتونستم نرم و نه میشد برم...جدای از دلتنگیم برای سعید، اصلا دوست نداشتم این فرصت رو از دست بدم،شب جمعه،شب نیمه  شعبان،مسجد جمکران...ولی از وقتی سعید تو قلبم اومده،از همه چیز و همه کس برام مهم تر شده...تجربه ی یه عشق واقعی...شاید!

هرموضوعی غیر از دلتنگی برای سعید نمیتونست منو به این فکر بنداره که نرم!ولی سعیدم این قدرت رو داشت...عشق این قدرت رو داره!

دیشب همینطور که داغون بودم و بی قرار و هرلحظه اشک تو چشمام جمع میشد، گاهی خودم رو سرزنش میکردم که بابا نیمه شعبانه...امام زمانت...همه چی رو از دست دادی...البته همه ی اینا کاملا بدون احساس و در نتیجه، بی نتیجه از ذهنم میگذشت!

جانمازمو که جمع میکردم به ذهنم اومد که انشاالله خود امام عصر مشکلمو حل میکنن،ولی انقدر بی احساس که حتی به زبان نیاوردم چنین دعایی رو،شاید!درست یادم نیست.

یه خورده طول کشید تا بتونم با سعیدم صحبت کنم تلفنی.تو این مدت این فکر اومد به ذهنم که همون بهتر که اینجوری عاشق امام زمان نیستیم!والاا!باز سعیدو یه دلخوشی دارم که فلان موقع میاد هرچند دیره و تا اون زمان کلی دلم براش تنگ میشه!اگه قرار بود اینجوری بیقرار امام بودیم و تو کل عمرمون نمیدیدیمش و سر قرارش هم نمیومد که من یکی بعید میدونم زنده میموندم!

جوابش رو خودم میدونستم!یه جواب بی احساس و در نتیجه،بی نتیجه!اینکه بابا اگر اینجوری بی قرار امام زمانت بشی میبینیش!همونطور که بقیه ی عاشقاش دیدنش ، دیدن و رسیدن...!

 با سعیدم تلفنی صحبت میکردم،وقتی دید انقدر به هم ریخته ام،بیخیال سورپرایز شد و گفت که چارشنبه شب میاد!خیلی خوشحال شدم!تو پوست خودم نمیگنجیدم و دوست داشتم جیغ بزنم.

(یه پرانتز بی احساس:
وقتی سعیدم نمیتونه بی قراریمو ببینه،امام زمان چطور میتونه ببینه یکی داره تو فراقش میسوزه ولی نیاد ببینتش؟!)

به سعید ماجرای فکری که از ذهنم گذشته بود رو گفتم،بدون جوابش!

گفت اگر اینجوری عاشق بشی یه کاری میتونی بکنی!گفته چیکار کنی و اونوقت با تمام وجود انجامش میدی!همونطور که من اگر بهت بگم فلان کارو بکن تا بیام ، تو با همه ی وجود انجامش میدی!

بهش گفتم قبلا وقتی میخواستن بهمون بگن انتظار یعنی چی میگفتن ببین اگر یه مهمان عزیزی داشته باشی،چیکار میکنی؟از چند روز قبل آماده میشی...حتی اگر گفته شنبه میاد،تو از قبلش چشم به راهی،میگی شاید زودتر اومد!اینجوری باید منتظر بود!میشنیدم،شاید حتی خودم هم به دیگران این حرف رو میزدم ولی نمیفهمیدم!نمیفهمیدم که یعنی چی از قبل میگی شاید بیاد!خب همون روزی که گفته میاد دیگه!

ولی الان با همه ی وجود میفهمم!از وقتی که سعیدم پاشو از خونه میذاره بیرون به در که نگاه میکنم میگم شاید الان بیاد تو!شاید میخواد سورپرایزم کنه!گاهی تو اتاق میشینم و به در نگاه میکنم،تا بیاد!با اینکه میدونم نمیاد،با اینکه باهاش حرف زدم و گفته که قم هست و فردا هم کلی کلاس داره،و مطمئنم دروغ نمیگه!ولی منتظرشم!گاهی پا میشم اتاق رو مرتب میکنم،دستی به سر و روی خودم میکشم!میگم شاید اومد!نمیاد...ولی این قضیه هربار و هر هفته تکرارمیشه!

شب تشنه خوابیدم،قبل از اینکه ساعتم زنگ بزنه و برای نماز بیدارم کنه داشتم خواب میدیدم که خیلی تشنم و همینجور دارم آب میخورم،آب یخ!یادمه تو چه لیوانی آب میخوردم و یادمه که تکه های یخ مزاحم آب خوردنم میشدن!تا بیدار شدم رفتم و یه لیوان آب خنک خوردم!
(توصیه پزشکی:هیچوقت ناشتا اینکارو نکن!خارش میاره و من الان پوست انداختم انقدر خودم رو خاروندم!)

بیدار شدم...خییلییی تابلو بود!بعنی من انقدر این روزا بی احساس شده بودم نسبت هر چیز و هرکس غیر سعیدم که تا اینقدر واضح اشاره نمیشد،بازم بیخیال از کنارش رد میشدم!

یاد اون حکایت افتادم!

آره...اگر واقعا تشنه باشی خواب آب میبینی!این یه واقعیته!یه مثال زیبا نیست!

....

پس نمیخواد نگران باشی که اگر عاشقش شدم و نیومد چیکار کنم!عاشقش بشی میاد...میبینیش...

هنوز لایق عشقش نیستی...ولی خوشحالم...خوشحالم که عشق رو تجربه کردم!هرچند ورژن نه چندان کار آمدیه...ولی حداقل الان میفهمم انتظار یعنی چی!البته قبلا هم فکر میکردم میفهمم...شاید الانم...

 ن


پ.ن ماجرا ظاهرا حقیقت دارد،ولی اسامی خیر!

  • آنتی ویروس